به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آستانخبر، ابراهیم افشاری در یادداشتی نوشت: پیشتر و بهتفصیل گفتیم که ما در عصر شناخت ناظر به غلبه روایتگری بهواسطه دربرگیری رسانههای قابلدسترس، شاهد به تصویر کشیدن حوزههای عملکردی رسانهای در قامت حکمرانی رسانهای هستیم.(اینجا بخوانید)
عصر فعلی یا همان عصر حکمرانی رسانهای ناظر به عصر روایتگری(عصر شناختی)، تفاوت اساسی با عصر ماقبل خود یعنی عصر اطلاعات دارد بهگونهای که در عصر اطلاعات دستگاه محاسبات ذهنی افراد یا جوامع تغییر نمیکرد و عموماً بمباران اطلاعاتی انجام میشد تا توان تحلیل از مخاطب گرفته شود اما در عصر شناخت، رسانه بهگونهای کار کرده و بهگونهای با مخاطب بیش از خود او عجین میشود که اصلیترین منشأ تأثیرپذیری دستگاه محاسبات ذهنی فرد را تشکیل میدهد.
رسانههای شناختی کاملاً شخصی هستند و هرکسی، خودش انتخاب میکند چه روایتی را از چه کانالها و مراجعی دریافت کند و به همین دلیل اعتماد کامل داشته و شناختش تحت تأثیر قرار میگیرد.
حالا با این مقدمه چند دیدگاه راهبردی و بهتر بگوییم کلیدواژه برای فعالان حوزه رسانه را که اخیراً رهبر انقلاب با طرح آنها با نیت گفتمانسازی در جامعه مطرح فرمودند مرور میکنیم.
«تهاجم رسانهای برای جدا کردن مردم از نظام توسط دشمنان برای دستکاری کردن فکر و اندیشه مردم، لجنپراکنی و دروغپردازیهای رسانهای، تحریف واقعیتها با به کار بستن دروغهای حرفهای، دیکتاتوری رسانهای، اشاره به مصادیقی از آن همچون حذف نام و عکس شهید سلیمانی در فضای مجازی، ارادهی انسان تحت تأثیر دستگاه محاسباتی او است، دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از دادههاى درست، خروجىهاى غلط به دست خواهد آورد؛ یعنى تجربهها هم دیگر به درد او نخواهد خورد. وقتى دستگاه محاسباتى خوب کار نکرد، درست کار نکرد و محاسبه درست انجام نگرفت، تجربهها هم دیگر به کار نمىآید، هدف آن چیزی است که در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛ یعنی ارادهی شما. دشمن میخواهد اراده شما را عوض کند.»
تمام مواردی که رهبر انقلاب بسیار جلوتر از کارشناسان حوزه رسانه در همین چند ماه اخیر و در سخنرانیهای متعدد بر آن دست گذاشتند نشان از بینش عمیق و راهبری ایشان در مسئله جنگ شناختی یا جنگ روایتها در عصر شناخت یا عصر روایتگری دارد؛ برای اثبات این ادعا به چیستی و چگونگی تاکتیکی جنگ شناختی برمیگردیم.
جنگ شناختی (ادراکی، ذهنی، نامرئی) به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه هدف، با تغییر هنجارها، ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و برداشت است و این قدرت را دارد که به شما بگوید هر آنچه تاکنون وجود داشته نابود و سیاه بوده و مسیر آینده نیز تباه است.
اینجاست که مفهوم محاسبات در عصر شناخت به جای مفهوم ارتباطات در عصر اطلاعات مینشیند؛ نه به معنای منسوخ شدن ارتباطات بلکه بدین معنا که محاسبات، نقش مهمتری در عصر شناخت دارد و مفهوم محاسبات کلیدواژه اصلی عصر شناخت میشود.
بعد از راهبردها تکنیک جنگ شناختی را باید شناخت نخستین آن برجستهسازی و کمرنگ نمایی است بهطوریکه یکی از رایجترین و پرکاربردترین روشهایی است که در اخبار رسانههای ضد ایرانی مورداستفاده قرار میگیرد مانند ماجرای واکسن ایرانی کرونا.
بعدی تحریک هیجانات و عواطف است که بهحکم غریزه طبیعی انسانی به دنبال همدردی با دیگران بوده، وقتی این همدردی هدایت شود رنگ دشمنی به خود میگیرد به این شکل که اگر در موقعیتی قبل از آنکه مخاطب فرصت روبهرو شدن با دادهها و اطلاعات واقعیت محور داشته باشد بتوان عواطف او را فعال کرد در ادامه میتوان با ارائه اطلاعات جهتدار، روند فکر او را تحت کنترل گرفت و به مسیرهای دلخواه هدایت کرد که اکثراً در پروندههای قضایی همچون دختر آبی یا برخی اعدامها استفاده میشود.
بعدتر قرینهسازی است که در آن دو واقعه کاملاً نامتجانس و ناهمانند که میان آنها شباهتهای صوری وجود دارند باهم مقایسه میشوند، واقعهای که بهصورت قطعی اتفاق افتاده با واقعه دیگری که قرار است القا شود قرینه میشوند مثل ماجرای هواپیمای اوکراینی و کرونا در ابتدای همهگیری که گفته شد در هردوی آن نظام دروغ میگوید یا مخفیکاری میکند.
بعدی پارهحقیقتگویی است که بخشی از روایت را میگویند و گاهی خبر یا سخنی مطرح میشود و ازنظر منبع، محتوای پیام، مجموعهای بههمپیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد مانند اطلاعرسانی نسبی درباره برخی خدمات نظام.
بعدتر انسانیت زدایی و اهریمنسازی است که در آن تلاش میشود هدف را بهطورکلی در ذهن مخاطب بیاعتبار کند و به او وجه اهریمنی ببخشد. در این تکنیک با استفاده از برچسبزنی صفات منفی به حریف ازجمله دزد، قاتل، دروغگو و امثالهم، تلاش میشود برای بهکارگیری اقدامات ضد انسانی علیه سایر مردمان هدف، زمینهچینی شود مانند برخی تولیدات هالیوودی که اعزام سرباز به کشورهای غرب آسیا را تسهیل میکرد.
و آخر برچسبزنی که در این تکنیک، رسانهها تلاش میکنند بدون ارائه استدلالها و دلایل متقن صفات مثبت یا منفی را به گروه، طبقه یا کشوری نسبت داده و آن را از طریق فن تکرار به ملکه ذهن عموم مردم تبدیل کنند که مسخ رسانهای در همین راستا شکلگرفته است؛ وقتی مخاطب غیرارادی تحلیل میکند، مسخشده است. “ضمیر ناخودآگاه مخاطب ” تحت هجمه قرار میگیرد و درنتیجه ناخواسته تحلیل ناقص و ناروا میکند و احساس ننگ و شرم و انفعال در ضمیر ناخودآگاه مخاطب حک شده و رمز این تسخیر ذهنی نیز تنها با “تکرار ” میسر میشود.
شاید حالا عبارتی همچون دستکاری کردن فکر اندیشه مردم، دروغهای حرفهای، دیکتاتوری رسانهای، اختلال در دستگاه محاسباتی و تحریف واقعیتها را بهتر بتوانیم در تکنیکهای بالا جانمایی کنیم.
نکته مهم دیگر در عصر روایتگری درست دیدن است و باید گفت در عصر شناختی آنچه چشمانمان میبینند نباید مغزمان باور کند و بپذیرد بلکه باید در این دوران هم منبع و هم خود خبر عمیقاً بررسی شود نه به سهولت ممکن دست به دست که سهم فعالا نرسانهای در این حوزه صدچندان است.
برای پاسخ به اینکه چرا رهبر انقلاب فرمان عمومی جهاد تبیین را صادر کرده و فرمودند مهمترین عرصه جهاد عرصه «تبیین و روشنگری» است کافی است در تفاوت بین جنگ روانی و جنگ روایتها دقت نظر داشته باشیم؛ جنگ روانی در حوزه تولید محتوا و جنگ روایتها در حوزه خوانش محتوا یا حوزه مصرف است، چرا امروز اینچنین فرمودند؛ مگر درگذشته مخاطب خوانش از متن نداشته که امروز مخاطب در عصر روایت گری مهم شده؟ باید گفت امروز مخاطبی که میخواند خودش تولید محتوا میکند و هر فردی بهتنهایی در حال تولید و خوانش است حال این خوانش را آن طوری که دوست دارد انجام میدهد.
حالا چرا رهبر انقلاب در چنین زمانهای راه چاره را اینگونه تجویز کردند: «در مقابل این تهاجم رسانهای، جهاد تبیین یک فریضه قطعی و فوری است» پسخ مشخص است مادامیکه در امور رسانهای در انتظار پاسخگویی (پدافند) باشیم همواره هزینه چند برابری برای فرار از تاکتیکهای دشمن و تنویر افکار عمومی و نهایتاً بازگشت به نقطه اولیه فکر مردم باید پرداخت کنیم و تنها درصورتیکه برای موضوعات مختلف نظام نگاهی تهاجمی (آفندی) باشد طبیعی است که از برآیند آن برنامهریزی برای دفع خطر احتمالی دور از دسترس نیست و البته در عصر روایتگری دیگر سانسور و مشتقات چنین نگاهی مثمر ثمر نبوده و هزینهای مضاعف را روی دست جریان انقلاب میگذارد.
انتهای پیام/۴۲۰۱